مدح و شهادت امام هادی علیهالسلام
چون جدّ خویش خسته و بی بال و پر شده در حجره ای که بسته درش محتضر شده برگشته رنگ و روش تنش تیر می کشد وقـتی كه زهر بر بـدنش كـارگر شده با چشم تار تا به زمین خورد لب فشرد این ضعف چیره بر بدنش دردسر شده یك دست زد به پهلو یك دست روی خاك یـعنی كه ارث مادری اش بیـشتر شده دارد به روی مـادر خود فـكر می كند خورشید عشق هر نفسش شعله ور شده دریا میان چشم تـرَش جا گرفـته است آری دوباره روضۀ زهرا گرفته است |